یا فاطمه الزهرا دست من و دامانت
یا بنت رسول اله دست من و دامانت
گشتی تو شهید از کین ما بین در و دیوار
گنجینه ی اسرارت مجروح شد از مسمار
محسن ز جفا کشتند آن مردم بد کردار
از بهر علی بودی تا آن دم آخر یاد
تو مظهرسبحانی تو اسوه ی ایمانی /تو حامی قرآنی تو رحمت رحمانی/ یا فاطمه الزهرا
از بعد رسول اله ای نو گل سبحانی پژمرده
خاکم به دهن بی بی سیلی ز جفا خورده
با دیده ی گریان و با خاطر آزرده
سر نو گل ایامت در خاک فرو برده
تو ام ابیهائی تو وارث طاهائی/ تو مونس جان هائی تو مظهر تقوائی /یا فاطمه الزهرا
گریان حسنین اندر این واقعه ی عظمی
هم شیر خدا گریان زین داهیه ی کبری
هم جن و ملک گریان ماتمکده شد عبراء
هم زینب و هم کلثوم هم مریم و هم حواء
صدیقه ی کبرائی انسیه ی حورائی/ محبوبه ی مولائی اسطوره ی تقوائی /یافاطمه الزهرا
در ماتم جانسوزت دل ها همه شد بریان
جبریل امین گریان هم حوری و هم غلمان
اشکش ز بصر جاری مهدی شده چون یاران
سیال رهائی کن هر صبح و مساء چشمان
یا فاطمه الزهرا دست من و دامانت
یا بنت رسول اله دست من و دامانت
نومید مکن ما را از درگه احسانت
قلم نگار : محمد |
پیام رسان [ قلم]