سفارش تبلیغ
صبا ویژن

(یا فاطمه من عقده ی دل وا نکردم
گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم)
چشم انتظارم مهدی بیاید
تا تربتت را پیدا نماید
جای سرشک از دیدگان گر خون ببارم
گر روز و شب همواره چون مجنون ببارم
از سوز آهم گر زنم آتش به عالم
از ابر غم بر دشت و بر هامون ببارم
از درد پهلویت در و دیوار گرید
صاحب زمان از این مصیبت زار گرید
ارض و سماء جن و بشر تا روز محشر
زان بازوی مجروح آن مسمار گرید
از داغت ای ریحانه ی باغ پیمبر
گردید قلب شیعیان کانون آذر
نیلی شده از ضرب سیلی روی ماهت
تبت یدا آن ملحد میشوم کافر
گرید حسن گرید حسین در ماتم تو
هم زینب و کلثوم و فضه از غم تو
شاه ولایت درفراغت سربه دیوار
بنهاده وگریددمادم ازغم تو
تا جان به تن بودت حمایت از ولایت
کردی و بردی گوی سبقت در شهادت
بعد از پدر ایام عمرت بود و کوتاه
مقرون با سوز و گداز و رنج و حسرت
اندر عزای فاطمه اشک رهائی
ریزد به دامن تا کند نوحه سرائی
گردد برایم توشه ای در روز محشر
حب ائمه زاد روز بی نوائی

 



قلم نگار : محمد | پیام رسان [ قلم]


در عزای فاطمه چون نای نی دم می زنم
اشک حسرت ریزم و آتش به عالم می زنم
تا بود جان بر تنم گویم که زهرا شد شهید
با غم و اشکم اساس کفر بر هم می زنم
من ندانم در جهان آخر مگر جرمت چه بود
که عمر از ضرب در پهلوی تو بشکسته بود
زد به بازویت چرا قنفذ سیاط ظلم و کین
میخ در بر سینه ی زارت چرا مَأوی نمود
از چه رو بین در و دیوار محسن شد شهید
تا ابد ثلث ذراری در یم خون آرمید
آن که جبرائیل بی اذنش نشد وارد به بیت
هجمه بنمودند بی اذنش چرا قوم پلید
ای سماء خون از بصر بر دشت و بر هامون ببار
تا ابد ای چرخ اشک از دیده چون جیحون ببار
بهر مظلومیت دخت پیمبر در زمین
ای رهائی از بصر همواره سیل خون ببار
در حمایت از ولایت پهلوی زهرا شکست
سینه اش از میخ در آزرده و بازوش خست
گفت یا فضة خُذینی محسنم گردید سقط
مرغ روحم کرد آهنگ جنان بالم شکست

 



قلم نگار : محمد | پیام رسان [ قلم]

در ماتمت ارض و سماء در غم نشسته
از ضرب سیلی صورتت گردیده نیلی
نه چرخ سوزد زین الم ای دل شکسته
گویای حالت شد درب و دیوار
گریان خلایق از رنج مسمار
آتش فکندند از جفا بر درب خانه
قنفذ شکسته بازویت از تازیانه
شرم از خدا ننموده و نی از پیمبر
آن بت پرست مفسد شوم زمانه
داغت به عالم زد شعله ی نار
عالم فدای آن جسم بیمار
شاه ولایت را سوی مسجد کشیدند
هم رشته ی توحید را از هم دریدند
زاغ و زغن عقد اخوت بسته با هم
در مهد طاووس ولایت آرمیدند
عالم ز آهت شد تیره و تار
گشتی شهید قوم تبهکار
کردی وصیت با علی هنگام تدفین
راضی نیم حاصر شوند آنقوم بی دین
بند کفن بگشوده و در بر گرفتی
گل های باغ مصطفی چون جان شیرین
مولا نهاده سر روی دیوار
جاری نموده اشک گهر بار
جن و ملک گریان شده اندر غم تو
خلق جهان نالان شده در ماتم تو
قلب جهان صاحب زمان تا روز محشر
سوزد ز داغ محسن و داغ غم تو
گوید رهائی با حالت زار
آه از جفای قوم تبهکار

 



قلم نگار : محمد | پیام رسان [ قلم]

*(موشح)در شهادت حضرت صدیقه ی طاهره

شنبه 92 فروردین 3 ساعت 3:15 عصر

 

فاطمه مظهر حق واسطه ی فیض خداست
اسوه ی صبر و رضا مشرق انوار هداست
طلعت پاک نبوت ز رخش جلو گر است
مصدر علم لدن آیه ی تسلیم و رضاست
همسر شیر خدا ام حسین است و حسن
محور ارض و سماء دخت رسول و سراست
ظلمت لیل حکایت کند از عفت او
همه ایام علی در غم او شام عزاست
رخ آن بانوی دلخسته ز سیلی نیلی
حرمتش بعد پدر دستخوش قوم دغاست
قلب او را بشکستند و دگر پهلوی او
وای از میخ در و سینه که اسرار خداست
اثر تخته ی در مخزن اسرار شکست
سقط شدآن گهر پاک که شمع شهداست
طاقتش بین در و آتش و دیوار برفت
هر دم از ناله ی او خون جگر ارض و سماست
فضه را کرد طلب جست از او استمرار
یاعلی یا ابتا گفت که مولا برخاست
ضیغم عرصه جست چو نظر کرد بدید
خانه اش هجمه ی دشمن شده غوغا بر پاست
دست بر تیغ دو پیکر بنمود و قدر است
آمد اندر نظرش اینکه کنون صبر بجاست
سوخت تا شام ابد قلب محبین زین غم
تا بشد،اشک فشان خامه رهائی بینواست

 



قلم نگار : محمد | پیام رسان [ قلم]

*در مرثیه ی بی بی دو عالم حضرت زهرا

شنبه 92 فروردین 3 ساعت 3:15 عصر

شهید جور و جفا گشت محسن زهرا
گریست خون ز بصر جنّ و انس و ارض و سماء
سپهر جامه ی نیلی به تن نموده ز غم
گرفت چهره ی شمس و قمر در این ماتم
حکایت در و دیوار و سینه و مسمار
فکنده بر دل احباب ابر آتش بار
فغان بانوی پهلو شکسته از دیوار
شکست کنگره ی عرش و قلب لیل و نهار
سیه ز سیلی دشمن عذار او گردید
قرین غصّه ی دل داغدار او گردید
حمایتش ز ولایت شکسته بازو کرد
شرار آتش دشمن به خانه اش رو کرد
شکسته باد دو پائی که پهلویش بشکست
بریده باد دو دستی که بازویش را خست
چرا غروب نمودی بزیر تیره تراب
ز داغ خویش نمودی دل علی خوناب
گریسته حسنین از فراغ مادر خویش
نموده اند سیه زینبین معجر خویش
سحر نهاده به دیوار غم علی سر خویش
روان نموده سرشک از دو دیده ی تر خویش
شهادت تو به جان ها شراره ای افکند
دگر به جان رهائی که سوخت همچو سپند

 



قلم نگار : محمد | پیام رسان [ قلم]

نوروز فاطمی

پنج شنبه 92 فروردین 1 ساعت 3:38 عصر

ماه من چهره بر افروز که آمد شب عید

عید را در رخ زیبای تو می باید دید

زتفضل نظری کن بسوی منتظران

که شود بهر محبین همه ایام سعید

با گل روی تو گردد همه جا فصل بهار

خرم آندم که ظهورت بشود فصل جدید

عید با دیدن روی تو صفائی دارد

دیده ی منتظران گشته به راه تو سپید 

با فروغ رخ خود محفل ما روشن کن

دلم از دست شد و دیده جمال تو ندید

شیعه اندر غمت ای یوسف زهرا محزون

داغ بر دل همه را در غم زهرای شهید

هرکجا هست پریشان دلت ای ماه منیر

دوستانت همه محزون و پریشان و قَعید

هر کجا شاد دلت ، شاد دل شیعه بود

گشت با داغ دلت ، داغ دل شیعه پدید

مهدی فاطمه ای نور دل منتظران

نیست ایام عزا عید به ما ، عید سعید

تا دل شیعه شود شاد به یمن قدمت

بِنِه بر دیده ی ما پای خود ای نخل امید

تا رهائی شوم از غصه ی ایام شَها

گرد راهی بِفَشان بر سرم از بیم و امید



قلم نگار : محمد | پیام رسان [ قلم]


پشتیبانی

*به مناسبت روز مادر ای نخل امید*
اشعار درمیلاد حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها(اثرطبع استادحاج ع
*مجموعه اشعار درباره روز معلم :اثرطبع استادحاج علی محمدرهائی شهر
دررثاء هفتمین روز فراغ استاد فرزانه واعظ شهیر عالم ربانی حکیم فر
در رثاء و غم فقدان واعظ شهیر
کتاب است و سنت دو بال هما
مرثیه در شهادت حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها
توسل به حضرت صاحب الزمان (عجل الله فرجه)
در شهادت مظلومانه صدیقه طاهره( سلام الله علیها)
نوحه در شهادت حضرت زهرا (صلوات ا... علیها)
[عناوین آرشیوشده]